Squid game SKZ ver-part 16

ویو هائون:::
ایندفعه قبل از اینکه کریس منو ببره هیونجین و مینهو اوپا منو کشیدن تو یه اتاق. همینجوری تایم داشت تموم میشد ولی کریس اونجا وایساده بود و تلاشی برای بردن نمیکرد. دیوونه شده؟ رفتم سمت در دیدم در از قبل قفل شده و امکان بیرون رفتن وجود نداره. هرچی به در زدم که سربازی بیاد یا کریس توجهش بهم جلب بشه، بی فایده بود و فقط یه سرباز اومد نگاه پر معنا بهم کرد. ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود. من نمیخوام اون دیوونه بمیره. دیگه داشت بغضم میگرفت که دیدم اون ثانیه شمار اعلام کرد تایم تمومه. یه لحظه حس کردم دیگه توی این دنیا نیستم. روی زانو هام فرود اومدم و فقط جلو چشمم تصویر کریسی بود که دیگه قرار نیست باشه. حتی نذاشتن برای بار اخر ببینمش. سربازا زودتر اجساد رو جمع کرده بود. احساس ضعفی که داشتم نمیذاشت حتی درست راه برم. بقیه از حل من تعجب کرده بودن ولی هیچی نمیگفتن چون میدونستن که کریس رو خیلی وقته میشناسم و مرگش برام خیلی گرون تموم میشه. این بازی کوفتی بالاخره به پایان رسید. طبق نتایجی که مسواک مربعی اعلام کرد 95 نفر توی بازی موفق شده بودن چرا کریس نباید موفق میشد :(
ویو نویسنده:::بازم پیش هان و چانگبین
روز چهارم بود و تقریبا دو سه تا جزیره مونده بود که بگردن. بعد از گشتن یکی از جزیره ها برگشتن تو کشتی که استراحت کنن. چانگبین گوشیش رو برداشت که چک کنه. دید یه پیامی از یه شماره ناشناس براش اومده. رفت ببینه پیام چیه که با دیدن پیام تعجب کرد و جیسونگ رو صدا کرد که بیاد اونم پیامو ببینه
چانگبین:جیس بدو بیا
جیسونگ:چی شده هیونگ؟
چانگبین:یه ناشناس پیام داده نگران نباش نمیذارم هائون توی بازی ها آسیبی ببینه
جیسونگ:وا بده ببینم
جیسونگ هم پیام رو خوند و اونم متعجب شد. یعنی این شخص کی بوده که انقدر اطمینان داده هائون سالم میمونه؟
چانگبین:بذار زنگ بزنم بهش.
جیسونگ:فکر نکنم جواب بده. اگر واقعا کاره ای توی اون بازی ها باشه فکر نکنم ریسک کنه که به پلیس پیام بده. یا سیم کارت رو میشکنه با از دسترس خارج میکنه. بازم شماره شو بدیم به اداره که رد سیم کارت و صاحبش رو پیدا کنن
تمام مدتی که منتظر بودن اطلاعات صاحب سیم کارت به دستشون برسه درگیر این بودن که کی بوده که هائون براش مهم بوده هر چند بازم چانگبین منفی نگری رو شروع کرده بود
#استری_کیدز، #فیکشن، #سناریو